آقای دکتر کواکبیان شما از اوایل نوجوانی در مبارزات انقلابی حضور داشتید. بعد از پیروزی انقلاب هم چه در حزب جمهوری اسلامی و چه در بخشهای دیگر، صاحب مسئولیت بودهاید. به عنوان کسی که تجربه رسانهای هم دارد از چه زمانی با واژه آقازاده با معنا و مفهومی که امروز رواج پیدا کرده، آشنا شدید؟
واژه آقازاده در اوایل پیروزی انقلاب، اصلا بار منفی نداشت. اتفاقا به نحوی محبت، صفا و صمیمیت هم از این واژه احساس میشد. به هرحال فرزندان بسیاری از علما و بزرگان، پا به پای دیگران در عرصه مبارزه و انقلاب اسلامی حضور داشتند و نقش آفرینی کردند. خاطرم هست، اوایل سال 59 که در سپاه استان سمنان به صورت محدود مسئولیتی داشتم برای یکی از فرزندان آقایان به جهت فعالیتی که داشتند، مبلغی را به عنوان حقوق در نظر گرفته بودیم. آن بنده خدا بر آشفته شده بود که من کاری نکردم تا از بیتالمال حقوق دریافت کنم. ببینید! زمانی برخی آقازادهها چنین روحیهای داشتند. اما متاسفانه امروز کار به جایی رسیده که نه تنها آقازادگی بار مثبت ندارد بلکه وجه منفی آن نیز پررنگتر شده است. از لحاظ تاریخی شاید در زمان افشای اخبار اختلاسهایی که برای اولینبار رسانهای شد، این واژه به این شکل مطرح شد؛ فکر میکنم از زمان آن اختلاس معروف 123 میلیاردی فاضل خداداد.
برخی از سیاسیون و اصولگرایان، آقازادگی و اشرافیگری را به طیف اصلاحطلبان و فرزندانشان نسبت میدهند. شما این مساله را قبول دارید که پدیده آقازادگی مربوط به طیف اصلاحطلبان است و از زمان آنها آغاز شد؟
خیر، به این شکل معتقد نیستم. زمانی که برادر آقای رفیق دوست نامشان در پرونده فاضل خداداد مطرح شد، مگر خود آقای محسن رفیق دوست، اصلاح طلب بودند؟ بنظرم در این مساله دین و ایمان مهمتر است نه اصلاح طلب و اصولگرا. فردی که ایمان و تقوایش ضعیف باشد، طبعا پایش هم میلغزد؛ فرقی هم ندارد که به کدام طیف وابسته باشد. به هرحال برخی از سیاسیون که قدرت را در اختیار داشتند، این خطکشیها را مطرح کردند. شاید آن اوایل که در قدرت بودند و از رانتهایی استفاده میکردند، لذا این قضیه را به این شکل طرح کردند والا به نظر میرسد همانگونه که بارها در مجلس دهم تاکید کردم فساد آقازادگان؛ اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد.
همه آقازادهها به یک شکل هستند؟ یعنی همه آقازادهها از قدرت سوءاستفاده میکنند؟
در پدیده آقازادگی با سه گروه مواجه هستیم. لذا آقازادهها را به سه دسته تقسیم میکنم. گروه اول که از هیچ رانتی استفاده نمیکنند و زندگیشان را به شکل معمولی ادامه میدهند. شاید آقازادههایی هیچ پست دولتی ندارند. یا حتی زمان دانشجویی هم از بند و تبصرهای استفاده نکردهاند و در داخل کشور ادامه تحصیل دادهاند اتفاقا چون به هرحال با اینکه تابع ضوابط و قوانین هستند، به دلیل همین نسبتی که با آقایان دارند، گاهی مشکلاتشان هم بیشتر است. دسته دوم هم گروهی هستند که از رانت و موقعیت خانوادگی سوء استفاده نکردند اما خب از برخی فرصتهایی که دارند براساس استعداد و توانایی خودشان و ضوابط موجود بهره میبرند. مثلا در خارج از کشور تحصیل میکنند. این گروه را هم نمیتوانیم به سوء استفاده از آقازادگی متهم کنیم.
اما گروه سوم که اتفاقا موضوع بحث این روزها هم هستند، کسانی بودند و هستند که واقعا از منصب و موقعیت پدرانشان سوء استفاده یا رانت خواری کردند. در مسکن، خودرو، شغل، تحصیل و کسب مال رانتخواری و ویژهخواری داشتند. نکته جالب توجه این است این مساله نه فقط به فرزندان محدود میشود بلکه بسیاری هم فارغ از رابطه پدر و فرزندی هستند. مثل دامادها، عروسها و اقوام دور و نزدیک.
البته گروهی هم رانتخواری و سوء استفاده دارند که اصلا به پدر و موقعیت او مربوط نمیشود. بلکه دیگران زمینه را به وجود میآورند. مثلا فردی با استفاده از برخی رانتها در صدا و سیما چهره میشود یا شخصی مثل طبری با اتصال به برخی از آقایان بدون رابطه فامیلی، کارهایی انجام میدهد که امروز میبینیم و میشنویم.
کما اینکه یک دسته هم در میان رانتخواران هستند که نه تنها سوءاستفادههای آنچنانی میکنند بلکه متاسفانه مرتکب جرم و کلاهبرداری هم میشوند. یعنی آقازادگیشان یک طرف، اعمال مجرمانه و کارهای خلافشان یک طرف دیگر.
علت اصلی به وجود آمدن چنین پدیدهای چیست؟ چه عواملی در بروز و ظهور آن موثر بوده است؟
ما در حکومتداری بسیار ادعا داشتیم. اینکه داریم براساس الگو و شیوه حکومتداری حضرت علی(ع) عمل میکنیم یا داستان مشهور برخورد امیرالمومنین (ع) با برادرش عقیل را بارها برای مردم بازگو کردهایم. اما هرچه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشت، از این آموزهها و الگوهای دینی فاصله گرفتهایم. معتقدم مهمترین و اساسیترین مساله این است که یک خلأ معنویت و فضائل اخلاقی داریم که یک دلیلش همین کم رنگ شدن و عدم رشد همین فضائل بوده است. از طرف دیگر به هرحال میز ریاست و قدرت و به ویژه عدم پاسخگویی باعث بروز برخی رفتارهای سوء میشود نه فقط در ایران بلکه در همه حکومتهای دنیا.
نوع برخوردها هم متفاوت است؛ مثلا در چین شدیدترین مجازاتها را برای فساد مالی دارند. نه اینکه در آنجا فساد یا سوء استفاده نباشد بلکه قدرت قانون همه قدرتهای دیگر را پاسخگو میکند. به نظر من گاهی دستگاههای نظارتی ضعیف عمل میکنند و حتی ممکن است خدایی ناکرده در خود آن دستگاه هم مفسدهای باشد. خلاصه اینکه ممکن است ناظر و منظور یکی شوند.
چه پیشنهادی یا راهحلی برای مبارزه با پدیده آقازادگی و فساد ناشی از آن دارید؟
ما برای حل این مساله باید به سمت آزادی بیان و مصونیت برای فاشکننده خلافها برویم نه اینکه تن و بدنش از افشای یک فساد بلرزد. در مجلس هم اشاره داشتم که در پرونده املاک نجومی یکی از خبرنگاران افشاکننده را گرفتند و متهم شد که علیه فلان شخص صحبت کرده. در همان تریبون مجلس هم گفتم که مگر آن فرد، (قالیباف) امنیت ملی است که علیه امنیت ملی صحبت کرده باشد. چشمان ناظران قانون و افکار عمومی در کشورهای دیگر آنقدر قوی و با قدرت هستند که کسی جرات نمیکند به سمت فساد برود. اما متاسفانه ما در این مسائل پاسخگو نیستیم.
بحث آقازادگی فقط به دولتها اختصاص ندارد بلکه در سایر نهادهای غیر دولتی هم دیده میشود. حتی نهادهایی که انتظارش را ندارید و اصلا پاسخگو هم نیستند. سازمان بازرسی کل کشور یا دیوان محاسبات باید بسیار دقیق و ریز بین باشند. احیای امر به معروف و نهی از منکر در این مساله هم مهم است. نه اینکه فقط به حجاب و مسائل ریز و کوچک بپردازیم. ضمن اینکه در مسائل جاری هم تا حد امکان باید از تبعیضها هم جلوگیری شود.
به نظرتان این پروندههای فسادی که مطرح میشود یک فساد فردی است یا شبکهای؟
اگر با فساد موردی مواجه بودیم، یک مساله بود اما در حال حاضر با یک فساد سیستمی روبرو هستیم. این دیگر فاجعه بزرگی است و همه تار و پود و ریشه نظام را میپوساند. اگر فساد اژدهای هفت سر است ما هم باید به صورت قوی و سیستماتیک با این اژدها مقابله و مبارزه کنیم. من بارها گفتهام که مردم بیعرضگی یا ناکارآمدی و حتی تحریمها را تحمل میکنند اما این فسادها را نمیتوانند تحمل کنند. اکثریت مردم در معیشت خود گرفتارند اما عدهای هم با بریز و بپاش و فساد مشغول زندگی هستند.
به اصلاح امور امیدوار هستید؟
ناامید نیستم ولی معتقدم باید کارهایی هم انجام شود. به شدت طرفدار بازنگری در قانون اساسی هستم به نحوی که همه دستگاهها پاسخگو باشند. وقتی پاسخگو باشند بسیاری از این مشکلات و معضلات مثل پدیده آقازادگی و امثالهم حل میشود.
رویهای که دستگاه قضا در مبارزه با این پدیده در پیش گرفته را چگونه ارزیابی میکنید؟
اقدامات رئیس قوه قضائیه را مثبت ارزیابی میکنم و امیدوارم نگاهشان به همه بیطرفانه باشد. همینقدر که ایشان به پرونده آقای طبری که بیست سال کسی جراتش را نداشت ورد کند، ورود کردند، بسیار اهمیت دارد. جای امیدواری هست و البته معتقدم این عدالت باید همه جانبه باشد و در برخورد با فساد فرقی میان برادر من یا شما یا فلان شخص یا مقام دولتی یا مقام مجلسی نباشد.
چند فرزند دارید و چه میکنند؟
یک دختر و یک پسر دارم. دخترم ازدواج کرده و در مدرسه غیرانتفاعی مشغول تدریس است و یک زندگی معمولی دارد. یک پسرم که هنوز دانشجو است.
مردم از آقای روحانی دلخورند. شما چطور؟
قبل از حوادث سال 96 هم من دلخوریام را در یک سخنرانی بیان کردم. گفتم که ما در این راه شما را خیلی کمک کردیم اما این روزها رویمان نمیشود بگوییم ما حامی دولت بودیم. بسیاری از مسائلی که در ابتدا شعار دادند، دیگر پیگیری نکردند. بخشی البته مربوط به تحریمهاست اما موارد دیگری که اصلا ربطی هم به تحریمها ندارد را میتوانستیم در داخل و به دست خودمان حل و فصل کنیم؛ هم درباره اقتصاد و هم درباره توسعه سیاسی. دلخوش به 120 پروانه صادر شده احزاب هستیم اما واقعا چقدر توانستیم در توسعه سیاسی یا انتخابات موفق باشیم. نتیجه فعالیتهای دستاندرکاران و دولتمردان باعث شد که شاهد حضور حداقلی مردم در پای صندوقهای رای باشیم. این برایندی از همه قواست که مردم نتیجه عملکردشان را مثلا در مساله مسکن، خودرو، اشتغال و غیره میبینند.
البته تحریمها وجود دارد و میتوانیم در حوزه روابط بینالملل کاری کنیم که دیگر شورای حکام علیه ما قطعنامه صادر نکند یا تحریمها ادامه پیدا نکند و رفع شود. خلاصه اینکه مردم همه چیز را از چشم دولت میبینند و دولت باید بجنبد. این به معنای پشیمانی از رای به روحانی نیست. در آن مقطع چاره نداشتیم و انتخاب درستی بود ولی باید بهتر از اینها عمل میشد.