مشروح گفتوگوي مصطفي کواکبيان با اين خبرگزاري را ميخوانيد:
از نگاه شما سرليستي اصلاحطلبان و اصولگرايان براي مجلس دهم به دست چه کساني سپرده خواهد شد؟
آنچه مهم است اينکه مجلس بايد کارآمد، دلسوز مردم، متخصص، متعهد به آرمانهاي نظام و در عين حال دور از هرگونه افراط و تفريط باشد لذا من معتقد هستم که نيروهاي معتدل در هر دو جناح بايد در مجلس حضور داشته باشند و نميتوان اينگونه تصور کرد که مجلس به دست يک جريان سپرده شود. البته اين موضوع که اکثريت مجلس در دست کدام جناح باشد، يک بحث جداست.
قطعا سرليست اصولگرايان بايد يک فرد اصولگراي شاخص باشد و سرليست اصلاحطلبان نيز بايد يک فرد اصلاحطلب شاخص باشد و اين درست نيست که بگوييم يک اصولگرا سرليست اصلاحطلبان باشد.
منظورتان آقاي ناطقنوري است؟
نه، هر شخصي. من ترجيح ميدهم سرليست اصلاحطلبان يک اصلاحطلب و سرليست اصولگرايان يک اصولگرا باشد، البته در مورد شخص آقاي ناطق شنيدهام که وي قصد حضور در انتخابات را ندارد ولي اگر به انتخابات ورود پيدا کند، شرايط جديدي ايجاد ميشود.
پيشبيني شما درباره سرليست اصلاحطلبان چيست؟
هنوز بحث خاصي مطرح نشده و در شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات هنوز وارد مصاديق نشدهايم، اما بحث آقاي عارف مطرح شده که هنوز تصميميدر اين رابطه گرفته نشده است.
آقاي کواکبيان، در گذشته مسئولين معتقد بودند که 80 درصد از مشکلات اقتصادي کشور مربوط به تحريمها و 20 درصد آن مربوط به مديريت داخلي است، اما در حال حاضر اعتقادات تغيير پيدا کرده است، نظرتان چيست؟
قبول ندارم که تحريمها در اقتصاد کشور بيتاثير بوده است، مدتي که دلار 4000 تومان شده بود، دولت دهم «جمشيد بسمالله» را مقصر دانست، اما در اواخر عمر دولت مسئولان آن اعتراف کردند که تحريمها تاثير داشته است.
با اين حال تاثير تحريمها در اقتصاد بيش از 40 درصد نيست و بيشتر مباحث اقتصادي کشور مربوط به شاخصههاي اقتصادي درون کشور است. از جمله سياستهاي پولي و بانکي، توليد، اشتغال و نرخ بيکاري. از اين رو بايد اصول طرح اقتصاد مقاومتي که توسط مقام معظم رهبري مطرح شده است، مورد توجه جدي قرار گيرد.
دولت يازدهم در بحث پسابرجام اعتقاد ندارد که 80 درصد مشکلات اقتصادي کشور مربوط به تحريمها است، البته در حال برنامهريزي است تا بسياري از مشکلات اقتصادي کشور حل و رونق جدي در اقتصاد ايجاد شود.
چقدر دولت روحاني را اصلاحطلب ميدانيد؟
قبول ندارم که دولت روحاني اصلاحطلب است، البته خودشان نيز اين موضوع را قبول ندارند. با کميتامل در تعيين سِمتها در کابينه دولت متوجه ميشويم که کابينه دولت از ترکيب سه جريان اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل تشکيل شده است؛ اما در مجموع، دولت روحاني از دو جريان شکل گرفته و شعار اين دولت نيز شعار اعتدالگرايي است.
شما در يکي از مصاحبههايتان گفتهايد که معنايي ندارد به صورت «غصبي» وارد مجلس شويم، منظورتان از اين مفهوم چيست؟
اگر کسي واجد شرايط قانوني نباشد و بخواهد به نحوي از ارتباطات براي ورود به مجلس استفاده کند، درست نيست. براي برگزاري انتخابات بايد رقابت جدي داشته باشيم لذا اگر بخواهيم به هر دليلي رقيبمان را از صحنه کنار بزنيم و با امکاناتي که در دستمان است، تنها دونده اين مسابقه باشيم، بايد در درستي انتخابات شک کرد. بعضي از دوستان اخيرا گفتهاند که نبايد اجازه دهيم مجلس دهم حتي دست اصلاحطلبان معتدل باشد، اين نوع بيان نشان ميدهد که اينها ميخواهند با مسابقه يکجانبه انتخابات را برگزار کنند، البته بعدا منظور خودشان را اصلاح کردند.
اگر افراد واجد شرايط قانوني در عرصه انتخابات حضور داشته باشند و به مجلس ورود پيدا کنند، انتخابات صحيحي برگزار شده، اما اگر از امکانات عمومي، جايگاه قدرت و نهادهايي که دستاندرکار هستند سوء استفاده کنند، حضورشان در مجلس از لحاظ شرعي و اينکه يک راي بدست آورده باشند، اشکال دارد از اين رو راي آنها حلال نيست، چون رانتي بوده است. طبعا افراد نبايد از تريبونهاي عموميبراي تبليغات خود استفاده کنند، البته نهادهاي امنيتي، اطلاعاتي، انتظامي، تبليغاتي، سياسي، اجرايي و نظارتي در اين موضوع نقش دارند.
آقاي کواکبيان، فعاليت و عملکرد خانه احزاب را در ماههاي آينده با وجود انتخابات مجلس دهم چگونه ارزيابي ميکنيد؟
فکر ميکنم خانه احزاب نقش مثبتي در تشويق جدي احزاب براي ارائه ليستهاي انتخاباتي و رقابت سالم داشته باشد. همچنين منشور وفاق و اخلاقي، همه احزاب را به رعايت آداب اخلاقي سوق دهد تا رفتارهاي اخلاقي و اسلاميدر انتخابات داشته باشند لذا به نظر ميرسد خانه احزاب در تلطيف اوضاع و ايجاد رقابت سالم نقش سازنده ايفا کند.
به نظر شما چگونه ميتوان بداخلاقيهاي سياسي بين احزاب را در تبليغات و نشستها مهار کرد؟
مسئولين ذيربط بايد مانع بداخلاقيهاي سياسي بين احزاب باشند. اگر همه، حاکميت قانون را در نظر داشته و پايبند به قانون باشند و قانون را مبداء همه فعاليتهاي خود قرار دهند، بداخلاقي سياسي نخواهيم داشت. همچنين بايد در رابطه با خلاءهاي قانوني خانه احزاب پيشنهاد و طرحهايي مطرح شود تا خلاءهاي قانوني جبران شود.
در بحث احزاب خلاءهاي قانوني زيادي وجود دارد؛ مثلا اگر حزبي بخواهد تجمعي داشته باشد بايد از وزارت کشور و يا فرمانداري محل مجوز بگيرد، از اين رو اگر فرمانداري مجوز ندهد، هيچ قانون ديگري براي جبران اين نقص قانوني وجود ندارد. حتي اگر يک حزب بدون مجوز بخواهد کاري را انجام دهد که بايد جلوي آن گرفته شود، خلاء قانوني در اين مسير وجود دارد لذا خانه احزاب بايد در ميان احزاب خصوصا در آستانه انتخابات با حالت پدرانه فعاليت داشته باشد و همه را به رعايت قانون، عدالت و اخلاق توصيه کند تا انتخاباتي بيحاشيه با رقابتي سالم برگزار شود.
آنچه مسلم است اينکه انتخابات بايد هرچه پرشورتر انجام شود، اما نه به صورتي که باعث شود به يکديگر توهين کنيم و باعث بداخلاقيهاي سياسي شويم که متاسفانه در بعضي از انتخابات شاهد بوديم.
به نظر شما کدام يک از جرايم انتخاباتي منجر به از هم گسيختگي و کاهش شور و حرارت انتخابات ميشود؟
مثلا فردي از طريق رسانهاش کانديداي رقيب را مورد تهمت قرار ميدهد که اين رويه در صورت عدم جبران، جرم شناخته ميشود. همچنين بحث خريد و فروش راي و يا استفاده از شناسنامههاي جعلي جرم محسوب ميشود. قطعا مواردي که در قانون انتخابات پيشبيني شده بايد رعايت شود و دستگاه قضايي هم بايد به محض وقوع جرم، پيگيريهاي لازم را بعمل آورد البته در دستگاه قضائي ستاد پيگيري از وقوع جرم در همه استانها شکل گرفته است. همچنين ممکن است در فضاي سايبري و مجازي افراد را مورد اهانت قرار دهند و شايعات و اخبار جعلي را منتشر کنند از اين رو دستگاههاي ذيربط بايد وارد ميدان شوند.
چرا گاهياوقات پس از انتخابات به جرايم اعتنا نميشود و به فراموشي سپرده ميشود؟
در مورد کانديداهاي انتخاباتي، مدعي العموم ميتواند تشخيص دهد که جرم اتفاق افتاده و بايد با آن برخورد شود. اما در مواقعي رقبا شکايت ميکنند و شکات خصوصي موضوع را پيگيري ميکنند و يا دستگاه ذيربطِ نظارتي در مواردي که فرد مرتکب تخلفي شده است ميتواند موضوع را پيگيري کرده و جلوي وقوع آن را بگيرد.
دليل استمرار سمت دبير کلي شما در حزب مردم سالاري چيست؟
ما تنها حزبي هستيم که از بدو تاسيس يک سال هم کنگره هاي ما تعطيل نشده است و براساس روالي که در اساسنامه مشخص شده، پس از تعيين شوراي مرکزي، 3 نفر به کنگره معرفي ميشوند. من تمايل زيادي به داشتن اين عنوان را ندارم و اميدوارم زمينهاي بوجود بيايد که عرصه را به جوانان بسپاريم.
برخيها معتقدند که اکثر اصلاحطلبان از آرمانهاي امام(ره) و انقلاب منحرف شدهاند، نظرتان درباره اين مسئله چيست؟
منحرف شدن اصلاحطلبان از آرمانهاي امام و انقلاب يک اتهام نارواست. من بعنوان يک اصلاحطلب ، انديشه سياسي امام (ره) را در دانشگاه علامه تدريس ميکنم و اصول کلي ايشان را ميشناسم. چند جلد کتاب دارم که بخشهاي مهمياز آن مربوط به ديدگاههاي نظري امام خميني(ره) است. معتقد نيستم کساني که معتقد به نظام و مدعي اصلاحطلبي هستند بخواهند ذرهاي از خط امام(ره) فاصله بگيرند البته کساني هستند که نظام را قبول ندارند و ممکن است عنوان اصلاحطلبي نيز روي خود گذاشته باشند اما ما هم آنها را اصلاحطلب نميدانيم، زيرا آنها قصد براندازي نظام را داشتهاند در حاليکه اصلاحطلب يعني فردي که ، اصل نظام را قبول داشته باشد و معتقد باشد که اشکالاتي وجود دارد که بايد اصلاح شود. ما «اصلاحات بَر» نيستيم بلکه «اصلاحات در» هستيم؛ يعني به اصلاحات درون نظام معتقديم.
اين مصداق بداخلاقي و بياخلاقي است که به کساني که در درون نظام هستند و از کميسيون ماده 10 احزاب وزارت کشور مجوز گرفتهاند، تهمت برانداز و... بزنيم، مثل اينکه برخي از اصولگرايان حتي پس از تاييد برجام از سوي مقام معظم رهبري هنوز انتقاداتي را مطرح ميکنند ، عنوان کنيم که آنها از خط ولايت خارج شدهاند، البته شايد هنوز آنها توجيه نيستند و ابهامات برايشان حل نشده است لذا اصلاحطلباني که در درون نظام اصلاحطلب هستند، قوياً راه حضرت امام(ره) را قبول دارند و اين نظام را ميراث ايشان ميدانند و همچنين به ولايت مطلقه فقيه معتقد هستند.
نظرتان در رابطه با احمدينژاد چيست؟
احمدينژاد يک پديده است، البته واقعيت امر اين است که در اثر اشتباه اصلاحطلبان در سال 84 با معرفي چند کانديدا، احمدينژاد از انتخابات پيروز بيرون آمد. به نظر بنده در دوره مسئوليت وي بيانضباطي در زمينههاي مختلفي صورت گرفت که بيشتر ناشي از خصوصيات اخلاقي وي بود. احمدي نژاد کمتر مشورت پذير بود و کمتر اعتقاد داشت که ديگران ميتوانند در نظراتش دخالت کنند.
احمدينژاد از جمع محدودي مشورت ميگرفت که گاهي حرفهاي عجيب و غريبي به وي ميگفتند و وي هم در مقابل پاسخ ميداد. من معتقدم که احمدي نژاد با سوء مديريت مشکلات زيادي براي کشور درست کرده است.
خاطرهاي از رفتار احمدينژاد در ذهنتان باقي مانده است؟
خاطرههاي زيادي دارم، در سفر دوم هيئت دولت، احمدينژاد مصوبات را قرائت ميکرد و اصلا نگاه نميکرد که چند نفر براي مصوبات دستشان را بلند ميکنند، زيرا براي تصويب بايد وزرا راي ميدادند، اما وي مصوبات را پشت سرهم ميخواند. بسياري از مصوبات ميلياردها تومان هزينه را به بيتالمال تحميل کرد که اجراي اين مصوبات به قول فردي يک قرن طول ميکشد.
احمدينژاد يکبار در يکي از سفرهاي استاني بين جمع نمايندگان بنده را کنار کشيد و گفت: «آقاي کواکبيان! چپ و راست اين مملکت علاف هستند! شما با ما همراهي کنيد و جريان جديدي را در کشور درست کنيد»، من در مقابل به وي گفتم که من اصلاحطلب محسوب ميشوم و نميتوانم با شما همکاري کنم، اما شما به دليل اينکه اصولگرايان از شما عبور ميکنند، ميتوانيد يک جريان جديدي درست کنيد.
شما به اين نتيجه رسيدهايد که احمدينژاد اعتقادي به اصولگرايي ندارد؟
نه اصلا، اصولگرايي را در خودش ممحض ميدانست و تعريف خاصي داشت.
شما بابک زنجاني را چقدر محصول اشتباه دولتي و چقدر محصول يک اشتباه شخصي ميدانيد؟
به نظر ميرسد که يک اشکال ساختاري، سيستم بانکي و نظام پولي در کشور وجود دارد که بايد اصلاح شود و فقط بحث بابک زنجاني نيست، بحث اميرمنصور آريا و اختلاس 3000 ميلياردي نيز مطرح است. در اين موضوعات رئيس دولت به خودش اجازه ميدهد که به رئيس بانک مرکزي دستور دهد که به فردي مقدار مشخصي وام تعلق گيرد و يا کار ديگري را بايد انجام دهد، از اين رو رئيس بانک مرکزي اگر دستور رئيس دولت را اجرا نکند، ميداند که فردا پشت ميزش نيست. بخشي از داستان بابک زنجاني مربوط به اين سيستم ميشود که بايد به صورت دقيقتري اعمال شود تا از اين وضعيت خارج شويم، اما بخشي از آن مربوط به دورزدن تحريمها است، زيرا دولت دهم به دنبال پول بود و تحريمها فشار زيادي وارد کرده بود و بدش نميآمد که فردي ادعا کند که نفت را ميفروشد و پول آن را به کشور باز ميگرداند، البته بخش ديگر آن مربوط به اعتماد نابجايي بود که به اين افراد شد. دو ميليارد و 700 ميليون يورو که معادل 11 هزار ميليارد تومان است، مقدار کمينيست. نفتها را به اين شخص دادند اما نتوانستند پول آن را دريافت کنند. هماکنون نيز وي قول داده تا دوشنبهاي پول را برگرداند!
عدالت اقتضا ميکند در همه پروندهها کساني که دستور دادهاند پاسخگو باشندچرا که نميشود فقط کسي که دستور را اجرا کرده، پاسخگو باشد و کساني که به عنوان مافوق دستور دادهاند بگويند هيچ تقصيري ندارند.
يکي از دوستان شما معتقد بود که بابک زنجاني با کاغذ پارهاي اجازه فروش نفت را گرفت، نظرتان در اين رابطه چيست و اينکه در دولت دهم چقدر مجلس ميتوانست از وقوع اين اتفاق جلوگيري کند؟
ما از حساب ذخيره ارزي تحقيق و تفحص داشتيم که خود بنده متقاضي بودم، البته راي لازم را نياورد. مجلس سرمايههاي زيادي دارد و ميتواند در بحثهاي کلان اقتصادي و نظام بانکي و جابجايي پولها ورود پيدا کند و همچنين ميتوانست از طرف مردم وکالت داشته باشد که اين موضوع را پيگيري کند، از اين رو بايد مجلس دقت ميکرد و به عنوان مثال زماني که دولت يارانهها را پرداخت ميکرد، بايد به اين موضوع توجه ميکرد که پولها از کجا آمده است.
قبول ندارم بابک زنجاني با کاغذ پارهاي براي اين کار تعيين شده است، شايد با يک کاغذ معمولي و يا پوشههايي وظيفه وي براي فروش نفت تنظيم شده باشد. به نظر بنده مجلس در اين موضوع سهلانگاري کرده و ميتوانست نظارت دقيقي را اعمال کند. البته وظيفه مجلس اين است که نظارت و کنترل دقيقي در اين بحثها داشته باشد، زيرا اين موضوع باعث بياعتمادي به اصل نظام ميشود.
من از 14 سالگي کارهاي سياسي انجام ميدادم و در مبارزات شرکت ميکردم. قبل از پيروزي انقلاب گروهي به نام «الخمينيون» تشکيل دادم و الان از آمار و ارقام اختلاسها خجالت ميکشم. قصد من اين نيست که به اين موضوع جناحي و خطي نگاه کنم ولي معتقد هستم اگر کساني بيتالمال را به عنوان قلک کوچک خودشان ميدانند، سرانجام اين ميشود.
آيا سيدحسن خميني در انتخابات کانديدا ميشود؟
من از شخص خودشان سوال کردم که آيا به انتخابات ورود پيدا ميکند، اما وي گفت هنوز تصميمينگرفته است. اعتقاد بنده اين است که سيدحسن خميني اگر تشخيص دهد حضور در انتخابات منجر به جار و جنجال ميشود، برحسب شناختي که از ايشان دارم، مطمئن هستم شرکت نخواهد کرد و اگر بالعکس باشد، اين کار را انجام خواهند داد.
آقاي کواکبيان تمايل داريد با چه کسي مناظره کنيد؟
هنوز انتظار دارم پس از مناظره سال 88 يکبار ديگر با حسين شريعتمداري مناظره داشته باشم که متاسفانه هنوز تکرار نشده است. حداقل در مورد برجام که هنوز وي اين موضوع را رها نکرده است، دوست دارم در مناظرهاي شرکت کنم.
عجيبترين رفتاري که از نماينده مجلس ديديد، چيست؟
جعل امضا در طرح سه فوريتي واقعا بداخلاقي است، يا اينکه نمايندهاي در شهرش اصولگرا و در مجلس اصلاحطلب است و يا بالعکس، همچنين اينکه کسي متني را به رئيسجمهور بدهد و هماني نباشد که از نمايندگان امضاء گرفته است، واقعا رفتارهاي عجيبي است.
به عنوان سوال آخر، نظرتان را در رابطه با اساميو کلمات زير بگوييد
- روحاني: يک روحاني واقعبين و آرمانگرا است که براي خدمت به نظام همت کرده است.
- هاشمي رفسنجاني: از ياران قديم حضرت امام و رهبري، ممکن است حاشيههايي برايش وجود داشته باشد اما شخص آيتالله هاشميرفسنجاني را قبول دارم.
- ناطق نوري: از شخصيتهاي با سابقه انقلاب است که خط اعتدال و اصولگرايي را اخيرا بيشتر تبليغ ميکند.
- فتنه 88: بيش از اينکه اين موضوع را داخلي بدانم، خارجي ميدانم. رژيم صهيونيستي و آمريکا قصد داشتند از گردوغبار ايجاد شده سوء استفاده کنند.
- مردمسالاري: معتقدم تمام هويت نظام جمهوري اسلاميمردمسالاري در کنار جنبه ديانت و اسلاميت است.
- مجلس: همچنان بايد در راس امور بماند.
- صلاحيت: کساني که کانديداها را رد و يا تاييد صلاحيت ميکنند اول بايد خدا را در نظر بگيرند و بعد قانون را رعايت کنند.
- تقلب: هيچ وقت باور نداشتم در سيستم انتخاباتي ما تقلب زيادي وجود داشته باشد و فقط در حد جسته و گريخته در جاهايي ممکن است تخلف صورت گرفته باشد.