روز ۵ شنبه دومین سخنرانی رئیس جمهور روحانی ، رئیس دولت تدبیر و امید در سازمان ملل متحد ایراد شد ، سخنرانی ۲۰ دقیقه ای دکتر روحانی در فضای سرد سالن و فضای پر جنب و جوش و فعال و گرم رسانه ای جهانی و با رعایت نزاکت و ادب بین المللی که از ویژگی های دکتر روحانی است . این سخنرانی یک ورودی منبری داشت و ۳ محور متنی ، محورهای متنی ، شامل افراط گرایی و تروریسم ، سیاست ها و مذاکرات هسته ای ، و ضرورت گسترش ارتباطات تعاملی . البته در لابلای آن به نقد سیاست های آمریکا و ۱+۵ هم پرداخت . ادب رئیس جمهور دربیان کلمات و به کار بردن استعاره هایی زیبا چون : سیاستمداران به استقبال ژنرال ها نمی روند خود نمایی می کرد و تفاوت فاحش او را با سلف معروفش ، به رخ می کشید .از همینجا به رئیس جمهور محترم و تیم پشتسبانی کننده محتوایی و تدارکاتی این سفر خسته نباشید عرض می کنم و به عنوان یک دانش آموخته و معلم ارتباطات و فعال رسانه ای و اگر خود خواهی نباشد فعال سیاسی چند نکته را با رئیس دولت تدبیر و امید و تیم برنامه ریز این سفر بی پرده و بی پرده دار و شفاف مطرح می کنم :
۱- ورودی منبری که معمولاً برای مخاطبین هم سلک و هم مذهب به کار می رود ،و جهت گیری نه چندان مطلوبی را در مخاطبین درون و برون ، چنین نشستی موجب می شود ، آیا مورد مطالعه قرار گرفته ؟.آیا تیم ارتباطی رئیس جمهور در این مورد توان ارائه مشاوره به ایشان را دارد ؟ آیا بهتر نیست ،در چنین مجامعی ،برای شروع با استفاده از نظریه :(( هم آفرینی )) ، به یاری فرهنگ مشترک ادیان الهی ، به نوعی هم معنایی برای خلق یک محمل ارتباطی توجه شود ؟
مثلا سلام و صلوات آغازین را به سایر پیامبرانی که مورد احترام و قبول ما هم هستند تسری دهیم تا اکثر مخاطبین احساس نقشی درجه دو و پذیرنده رابطه یکسویه و ابزاری پیدا نکنند ؟ دوره نظریه های برجسته سازی و رهبری افکار عمومی به سر آمده ، بویژه دیدگاه ((هم آفرینی )) در روابط بین الملل می تواند به درک بهتری از روابط بیانجامد .
این به معنای عقب نشینی از اعتقادات و مقدسات نیست ، بلکه صرفا به این معنا است که روی (( ساختمان رابطه )) متمرکز شویم و به ایجاد و پرورش و حفظ رابطه توجه کنیم تا نقش مخاطب را به جایگاهی برابر و مورد احترام ارتقا دهیم ..مشارکت در ایجاد معنا با استفاده از اشتراکات ، الفبای ارتباط در عصر جهانی شدن است و نباید مورد غفلت تیم ارتباطی رئیس جمهوری قرار گیرد ، که ایجاد تفاوت گسترده تاریخی در ارتباطات داخلی و بین المللی را به خود اختصاص داده است .
۲- ارتباطات بین الملل در عصر جهانی شدن در کارکرد و در معنا ، دچار آنچنان تحولی شده است که بیساری از مفاهیم و روش های قبلی فلسفه وجودی خود را از دست داده و تحت تاثیر فرایند های جهانی شدن و قطب بندی جدید جهان ، نیازمند برعهده گرفتن ماموریت های جدید و اجرای کارکردهای جدید است . شناخت این تحولات سبب پیش بینی صحیح از آینده و به آمادگی بخش های مختلف برای تاثیر گذاری بیشتر می شود . سخنرانی رئیس دولت تدبیر و امید در شرایط خاص و ائتلاف شیطانی آمریکا در منطقه از آنچنان اهمیتی برخوردار است که تمرکز روی این سخنرانی را ضروری می سازد . من نمیدانم چه تدبیری موجب شد که قبل از این سخنرانی ، این حجم برنامه فشرده برای رئیس جمهور پیش بینی شود . چه ضرورتی برای ملاقات نخست وزیر انگلیس قبل از شنیدن مواضع او در اجلاس عمومی سازمان ملل وجود داشت ؟
من فکر میکنم تمام برنامه های قبل از سخنرانی رئیس جمهور خطای راهبردی بود . تمام تیم باید از همه فعالیت ها آزاد می شدند و برنامه های اجلاس را رصد می کردند . مواضع را تحلیل و در ایجاد تغییر در متن سخنرانی فقط مشاوره می کردند . نحوه حضور هیئت ها در سالن اجلاس را علت یابی می کردند و لابی های موثر برای حضور حداکثری را پی گیری می نمودند .
ملاقات های پی در پی و گسترده در روزهای حساس قطعا این فرصت را برای پی گیری و رصد جریان اصلی از اعضای هیئت گرفته بود که جای سئوال جدی دارد .
بررسی و تحلیل چالش ها و فرصت ها و تهدید ها از نزدیک ، در چنین سفری از اهمیتی به مراتب بیشتر از پاره ای ملاقات ها بود که می توانست در روزهای بعد هم انجام شود .
اگر بحث زمینه سازی برای تاثیر گذاری بیشتر سخنرانی در نظر بوده باشد ، مصاحبه با رسانه ها قبل از شروع اجلاس ،کفایت می کرد .
۳- تاخیر سخنرانی رئیس جمهور در اجلاس و دلیل آن نکته دیگری بود که جای تامل و سئوال از تیم ارتباطی و روابط عمومی سفر دارد .
واقعیت این است که از رسانه های داخلی و خارجی زمان سخنرانی رئیس جمهور بارها اعلام شده بود و شبکه های داخلی هم همان زمان پیام های انتظار را می فرستادند ، چه بصورت گفتاری و چه بصورت نوشتاری . اما این زمان به تاخیر افتاد بدون این که توضیحی داده شود . حتما علتی داشته و علت هم موجه بوده ، اما در مطالعات افکار عمومی ثابت شده است که اگر به ابهام یا پرسشی همگانی بموقع و از مجرای معتمد ،پاسخ گفته نشود ، مردم و کانون های افکار عمومی و بنگاه های رسانه ای هر کدام جداگانه ، خود برای این پرسش و ابهام پاسخ می سازند و این پاسخ ها در تبادل و تعامل و ارتباط مستقیم و غیر مستقیم در یکدیگر ادغام و اکثریت به یک پاسخ مشترک یا نزدیک به هم می رسند، که به ان می گویند افکار عمومی ! چه بسا این پاسخ واقعیت هم نباشد ، اما وقتی در افکار عمومی جای گرفت به باور تبدیل می شود . بنا براین در جهان ارتباطی و رسانه ای امروز درست ان است که سازمان یا نهاد یا تیم ، بلافاصله خود ابهام زدایی کند و اجازه ندهد دیگران برای سئوال و ابهام پاسخ بسازند . تا هم اکنون که مشغول نگارش این یاداشت هستم ، هنوز پاسخی از این موضوع توسط یک مرجع موجه داده نشده است و بنگاههای رسانه ای پاسخ های فرضی خود را دارند به افکار عمومی تحمیل می کنند .
از دولت تدبیر و امید و وزارت خارجه منسجم و برنامه ریز انتظار است که درس گیرند و مشاورین ارتباطی خود را به روز کنند و این چند سطر را حدیث دردمندی ، از اردوگاه خود بپذیرند ، به قول زنده یاد قیصر امین پور :
درد تو به جان خریدم و دم نزدم
درمان تورا ندیدم و دم نزدم
از حرمت درد تو ننالیدم هیچ
آهسته لبی گزیدم و دم نزدم .
× فعال سیاسی و کارشناس ارتباطات