ارديبهشت 96 و انتخابات سرنوشت‌ساز ملت(5)

مصطفی کواکبیان
تاریخ انتشار : شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۰
Share/Save/Bookmark
 
ارديبهشت 96 و انتخابات سرنوشت‌ساز ملت(5)
هـ تحزب

تاکنون در مورد چهار اصل «صداقت»، «سلامت»، «حاکميت قانون» و «رقابت» از مبحث «مباني و اصول حاکم بر انتخابات» سخن گفتيم و در اين شماره درباره اصل پنجم يعني «تحزب» در انتخابات، نکاتي را گوشزد مي‌نماييم:

1-‌ علاوه بر احکام عقلي و تجارب بشري و دستورات و آموزه‌هاي ديني و سيره عملي امامان معصوم(ع)، قطعا بيانات و رفتار امام خميني(ره) و سخنان مکرر مقام معظم رهبري و حتي تصدي دبيرکلي حزب جمهوري اسلامي از سوي ايشان در ابتداي پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي ايران، همه و همه بر اهميت بي‌بديل و جايگاه بي‌نظير «تحزب» در فعاليت‌هاي سياسي- اجتماعي- فرهنگي و انتخاباتي تاکيد دارد؛ کمااينکه اگر در اصل ششم قانون اساسي اداره امور کشور از راه انتخاب اعضاي شوراها، رياست جمهوري و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به رسميت شناخته شده است؛ ساز و کار آن نيز در اصول ديگر قانون اساسي تبيين مي‌گردد. به همين خاطر اصل 26 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران با صراحت از آزادي احزاب، جمعيت‌ها، انجمن‌هاي سياسي و صنفي و انجمن‌هاي اسلامي يا اقليت‌هاي ديني شناخته شده سخن مي‌گويد و با شفافيت اعلام مي‌کند: «هيچکس را نمي‌توان از شرکت در آنها منع کرد يا به شرکت در يکي از آنها مجبور ساخت» و اصل 27 قانون اساسي هم «تشکيل اجتماعات و راهپيمايي‌هاي غيرمسلحانه و غيرمخل به مباني اسلام» را با قاطعيت «آزاد» برمي‌شمارد.

2- همانگونه که قبلا در اين سلسله نوشتار اشاره کرديم بهترين راه براي ايجاد «رقابت» جدي و کامل و با مشارکت حداکثري مردم همان استفاده از ابزار احزاب و تقويت فعاليت‌هاي حزبي و تشکل‌هاي سياسي است؛ کمااينکه «حاکميت قانون» و «سلامت انتخابات» و رعايت شفافيت و اصل «صداقت» نيز از طريق «تحزب» به مراتب بهتر تحقق مي‌يابد. راستي اگر در انتخابات سال گذشته يعني براي مجلس دهم، همه نامزدهاي انتخاباتي به پشتوانه «احزاب» وارد خانه ملت شده بودند آن وقت قطعا اين جمله نگارنده که «عده‌اي با ما عکس سلفي گرفتند اما زنبيل‌هاي خودشان را جاي ديگر گذاشتند» بي‌معنا بود.
راستي چرا بايد حدود50 نفر از کساني که ميثاق‌نامه ليست اميد را امضا کرده‌اند ديگر در جلسات فراکسيون آن افتخار حضور ندهند!؟ البته اين نکته هم از لحاظ اخلاقي و شرعي مذموم است و هم بيانگر بي‌صداقتي، بي‌معرفتي، بي‌هويتي و بي‌مرامي است!؛ اما نکته اساسي‌تر اين است که اين افراد هيچ تعهدي در برابر هيچ حزب رسمي و هيچ تشکل قانوني و يا هيچ نهاد پاسخگو نداشته و اساسا چنين برخوردهايي ريشه در همان روحيه عدم تحزب دارد. «فاعتبروا يا اولي‌الابصار»

3- نکته قابل توجه در اين ميان همان جمله معروف شهيد مظلوم دکتر بهشتي است که بارها بر اين نکته تاکيد مي‌فرمودند: «اگر احزاب در کشور به صورت شفاف و علني فعاليت نکنند حتما ما گرفتار باندهاي مخوف زيرزميني خواهيم شد!»
راستي چه بسيار افرادي هستند که مي‌خواهند از مزاياي کار تشکيلاتي و حزبي اما در قالب «باند قدرت» بهره‌مند شوند اما هرگز حاضر نيستند محدوديت‌هاي قانوني تحزب را بپذيرند! عده‌اي با راه‌اندازي مثلا فلان بنياد يا نهاد غيررسمي يا بهمان گفتمان و يا... خودشان را به اصطلاح «فراحزبي» جلوه مي‌دهند اما در واقع همان کار حزبي را انجام مي‌دهند و جالب آنکه ترجيع‌بند کلمات خودشان همان عبارت «ما وابسته به هيچ حزب و گروهي نيستيم» و يا «ما وامدار هيچ حزبي نمي‌باشيم» مي‌باشد. يا حتي برخي افراد عوام‌فريب با پررويي کامل مي‌گويند «احزاب سم مهلک کشور هستند!» و يا مي‌گويند چون «ما بسيج و مسجد داريم نياز به احزاب نداريم» و يا عده‌اي از افراد به صورت کاملا غيرمنطقي ترويج مي‌کنند «ما چون حزب مقتدري در شرايط کنوني نداريم و همه احزاب ضعيف هستند! پس بايد به صورت افراد حقيقي ليست انتخاباتي داشته باشيم!» و عده ديگري هم امثال اين خزعبلات و اراجيف را دائما تکرار مي‌کنند؛ اما هدف همه آنان عملکرد «باندي» و «خويشاوندي» و «غيردموکراتيک» است و البته اگر قسم حضرت عباس هم بخورند دم خروس آنان پيداست.

4- ماجراي حزب‌گريزي از سوي برخي «باندهاي قدرت» و عوامل توسعه «باندبازي» و «باندگرايي» و دلايل و موانع رشد احزاب در ايران داستان غم‌انگيزي دارد که نگارنده در يک مقاله علمي به تفصيل از «فرهنگ سياسي» گرفته تا «خلاءهاي قانوني» و از «حزب‌ناپذيري عوامل حکومتي» گرفته تا «ضعف دروني احزاب»، از «اقتصاد دولتي» و «حکومت نفتي» و «دولت رانتير» گرفته تا «روحيه جمع‌ناپذيري مردم» و... در اين موضوع قلمفرسايي نموده که در اين مختصر نمي‌گنجد.

5- هرچند اين روزها وزارت کشور از پيش‌نويس لايحه جامع انتخاباتي و نقش برجسته احزاب در آن سخن مي‌گويد؛ اما نگارنده نقاط ضعف و قوت پيش‌نويس مذکور را در يادداشت ديگري به اطلاع مسوولان ذي‌ربط رسانده و انشاءالله در موعد مقرر در مجلس شوراي اسلامي از آن سخن خواهم گفت؛ اما در يک جمله بايد بگويم بزرگترين عامل در بروز اشکالات عديده انتخاباتي امروز جمهوري اسلامي، همان عدم برگزاري «انتخابات حزبي است؛ کمااينکه صاحب اين قلم بر اين باور است ريشه‌ها و علل و عوامل اساسي حوادث انتخابات 88 را نيز بايد در همان فقدان سيستم حزبي انتخابات جستجو کرد که تشريح آن در اين مجال مختصر نمي‌گنجد.
کد مطلب: 242