ط- حاکمیت اخلاق
یکی دیگر از مهمترین اصول و مبانی حاکم بر انتخابات را باید «حاکمیت اخلاق» دانست که چند نکته اساسی درباره این موضوع را یادآور میشویم:
1- شکی نیست که در هر نظام انتخاباتی علاوه بر حاکمیت قانون، یکسری از هنجارهای پذیرفته شده اخلاقی وجود دارد که همه دستاندرکاران و نامزدها و هواداران آنان، خودشان را ملتزم به رعایت آنها میدانند. با این حال در نظام انتخاباتی برگرفته از اسلام، هنجارهای اخلاقی حاکم، به دلیل عدم تفکیک بین «دین» و «سیاست» همان ارزشهای دینی و اسلامی هستند که نظام حکومتی مزین به نام اسلام قطعا باید به آن ارزشها پایبند باشد. زیرا پیامبر عظیمالشان اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) نه تنها به عنوان فرستاده خداوند، بلکه به عنوان رهبر حکومت دینی و حاکم اصلی «مدینهالنبی» مدال افتخار اخلاق شایسته و با عظمت و برتر را از ناحیه مقدس ربوبی دریافت میدارد. (و انک لعلی خلق عظیم) آیه 4 سوره قلم.
2- پیروزی واقعی در هر انتخاباتی صرفا کسب نتایج آن انتخابات نیست، بلکه دستیابی به قلههای رفیع کرامت و اخلاق، بزرگترین پیروزی و موفقیت است. بنابراین اگر کسی بخواهد در مسابقه انتخابات با تکیه بر زروزور و تزویر و دروغ و نیرنگ و فریب و وعدههای دروغین و اقدامات پوپولیستی و حرکات غیرمنطقی و تخریب و تهمت و در یک کلمه «بداخلاقی»، برنده انتخابات گردد؛ قطعا چنین فردی، «بازنده» و «شکست خورده» است؛ هر چند نام او را به عنوان، پیروز انتخابات اعلام نمایند. به عبارت دیگر اساسا چنین فردی شایسته تصدی هیچگونه مسوولیتی در نظام سیاسی اسلام نیست؛ چه رسد به این که به عنوان رئیسجمهور یاد نماینده مجلس و یا عضو شورای شهر و یا عضو مجلس خبرگان و امثال آن بر صندلی قدرت تکیه زند!
3- ناگفته پیداست آن دسته از افرادی که میخواهند برای رسیدن به هدف و قدرت از وسایل و ابزار نامشروع و غیرموجه استفاده کنند بدانند که حتما پیرو مکتب «ماکیاولیسم» و رهرو واقعی نظامهای «سکولار» هستند؛ هر چند خودشان را شیعه امامان معصوم(ع) و یا متدین و انقلابی و یا خط امامی و ولایتمدار جلوه داده باشند! صد البته چنین عناصری، بسیار سست بنیان و افراد پوشالی و باطل هستند که همانند کف روی آب قطعا از بین میروند.
(ان الباطل کان زهوقا) آیه 81 سوره اسری.
4- گفته شد هرچند برخی عناصر «بداخلاق» و «حقهباز» ممکن است با استفاده از روشهای نامطلوب و نامشروع بتوانند به قدرت ظاهری دسترسی پیدا کنند؛ اما حقیقتا افراد شکستخوردهای هستند که در درازمدت هم پایدار نخواهند ماند. نکته جالبتر این است که بدانیم تبلیغات باطل و روشهای تخریبی و شایعهپراکنیها و جوسازیهای مذموم و برخوردهای غیرمنطقی و بداخلاقیها همواره منتج به نتیجه نبوده و چه بسا به صورت معکوس نتیجه خواهد بخشید و به قول مولانا «از قضا سرکنگبین صفر افزود روغن بادام خشکی مینمود» فراموش نکنیم که در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حتی به گفته برخی اصولگرایان منصف، یکی از عوامل پیروزی قاطع و صددرصدی لیست امید و شکست لیست رقیب در تهران این بود که افراد جاهل یا مغرض، این لیست را لیست انگلیسی خوانده بودند!
5- نگارنده بر این باور است اگر تمامی نامزدها و احزاب و جناحها از طریق خانه احزاب ایران بتوانند میثاقنامهای تحت عنوان «منشور اخلاق انتخاباتی» را امضا کنند؛ میتواند تا حدودی جلوی بداخلاقیها در انتخابات را بگیرد. اما مهمتر از آن تحقق «حاکمیت قانون» در همه زمینهها و تمامی جوانب و ابعاد مختلف انتخابات است. زیرا پایبندی به قانون که تخلف از آن جرم محسوب گردد به مراتب تاثیر زیادتری بر رفتار عوامل انتخاباتی دارد. بنابراین اگر وزارت کشور بتواند برخی از هنجارهای مهم اخلاقی و ارزشهای اسلامی را به صورت لایحهای جهت تصویب به مجلس ارائه نماید قطعا «حاکمیت اخلاق» در انتخابات بهتر متجلی میشود.
فراموش نکنیم اگر در مناظرههای انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری قواعد قانونمندی برای «حاکمیت اخلاق» داشتیم چه بسا خیلی از بداخلاقیها و حوادث 88 را نداشتیم.