روز یکشنبه رییس جمهور فرانسه و جمعی از مسوولان و مردم در نقطه ای که یک سال پیش، حوادث تروریستی در آنجا توسط داعش رخ داده بود، جمع شدند و برای قربانیان طلب آمرزش کرده و یادشان را گرامی داشتند. یک سال پیش که حوادث تروریستی فرانسه رخ داد و به تیتر اصلی رسانه های جهان تبدیل شد، برخی این نکته را مطرح کردند که چرا حوادثی با تعداد کشته شدگان بیشتر، در منطقه خاورمیانه یا کشورهای اسلامی مورد توجه رسانه های غرب قرار نمی گیرد و چرا آنها که یکبار با حادثه ای تروریستی مواجه شده اند، چنین به بزرگنمایی آن می پردازند؟ مگر در کشورهای خاورمیانه، مردم هر روز با کابوس تروریسم، روز را به شب و شب را به روز نمی رسانند؟ مگر در سوریه و یمن و فلسطین و ... سالهاست شاهد کشتار مردم نیستیم؟ و مگر همین دیروز (دوشنبه) باز هم شاهد حادثه ای تروریستی در عراق نبودیم؟
طی ماههای پس از حوادث تروریستی در پاریس، حوادث دیگری در خاورمیانه رخ داد که میزان کشته شدگان آن قابل مقایسه با حوادث فرانسه نبود. اما چرا این حوادث ان طور که شایسته بود مورد توجه قرار نگرفت ولی حوادثی که در غرب رخ می دهد تبدیل به تیتر اصلی رسانه ها می شود؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است سه نکته را مورد توجه قرار داد:
1-قدرت رسانه های غرب، بر کسی پوشیده نیست؛ قدرتی که می تواند حوادث مختلف را از نظر مقیاس ارزشگذاری کرده و به مخاطبان ارائه دهد. در سالهای گذشته در خارج از دنیای غرب، تنها شبکه الجزیره قدرت رقابت با رسانه های غرب را پیدا کرد اما پس از مدتی، قافیه را به رقبای قبلی واگذار کرد. رسانه ها در غرب از سطح تاثیرگذاری وسیع تری برخوردارند و حوادث را آنگونه که مطابق میلشان است پوشش می دهند و طبیعتا سایر رسانه های دنیا نیز که از منابع اصلی خبری در غرب تغذیه می کنند، عموما همانند آنها به حوادث و رخدادهای بین المللی می نگرند. تا وقتی که رسانه های غربی، سردمدار عرصه اطلاع رسانی باشند، چندان غیرطبیعی نخواهد بود که حوادث را بر مبنای نیات خود بازتاب دهند و مثلا به حوادث فرانسه بیش از حوادث یمن و سوریه توجه کنند.
2-نکته دوم در غیرطبیعی بودن حوادث در غرب است. یک حادثه تروریستی با تعداد کشته های محدود در کشوری اروپایی، بیش از حادثه ای تروریستی با تلفاتی بیشتر در کشوری در خاورمیانه توجه رسانه ها را به خود جلب می کند. چرا که همگان عادت کرده اند در غرب، آرامش حکمفرما باشد و در خاورمیانه، هر روز خبری از کشتار در افغانستان و پاکستان، یا سوریه و یمن و فلسطین مخابره شود. گویی خبرهای کشته شدن مردم در خاورمیانه عادی شده، اما در اروپا، خبر کشته شدن حتی یک نفر در حادثه ای تروریستی، چه در فرانسه و چه در آلمان، غیرعادی و شایسته توجه است. هرچند استانداردهای رسانه های غربی، نقش مهمی در چگونگی بازتاب این حوادث دارد، اما باید بپذیریم که وقوع این حوادث در خاورمیانه، به دلایل متعدد عادی شده اما در غرب نه!
3-اما نکته مهمتر، ارزش جان اسنانهاست. متاسفانه باید قبول کنیم که جان انسانها در غرب ارزشی بیش از جان انسانها در خاورمیانه دارد. در سالهای اخیر روزانه صدها نفر از مردم عادی در حوادث سوریه و عراق و افغانستان و پاکستان و یمن و لیبی و مصر و ... جان خود را از دست داده اند که دلیلش سوء مدیریت حاکمان آنها یا ناتوانی در مقابل دخالتهای کشورهای غربی بوده است. اما به هر دلیلی هم که بوده، مردم عادی جانشان را از دست داده اند. آنها نقشی در این حوادث نداشته اند، اما از آنجا که جان آنها ارزش کمتری در کشورهای خود دارد، خبر کشته شدن آنها کمتر از خبرهای مشابه در غرب مورد توجه قرار می گیرد. اینگونه است که ارزش جان انسانها متغیر است و گاه روی ارزشهای خبری هم تاثیر می گذارد.
در این میان اگرچه ایران جزیره ثباتی در خاورمیانه است که به یمن تلاشهای نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی، توانسته در این منطقه پرآشوب، امنیت را برای مردم به ارمغان آورد، اما در داخل کشور، عموما به گونه ای رفتار می شود که گویی جان انسانها ارزش ندارد. همین چند روز پیش بود که در حادثه واژگونی اتوبوس مسافربری، دهها تن از هموطنان ما جان خود را از دست دادند. اما این حادثه تا چه حد بازتاب داشت؟ یا آلودگی هوا که در این هفته به اوج خود رسید، تا چه حد در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته تا جان انسانها را تایید نکند؟ یا بحران ریزگردها در غرب و جنوب غرب کشور و تصادفات رانندگی متعدد و ....
ما تا چه حد برای جان انسانها در کشور خودمان ارزش قائلیم؟