آیا بصیرت احمدی نژاد کم شده است؟
حمیدرضا شکوهی
تاریخ انتشار : جمعه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۴۲
رسم کنار گذاشتن روسای جمهور و نخست وزیر آخر، باز هم اجرا شد تا محمود احمدی نژاد هم برای انتخابات ریاست جمهوری احراز صلاحیت نشود و کنار برود. میرحسین موسوی، مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی، به حصر و ردصلاحیت و ممنوع التصویری دچار شدند و حالا احمدی نژاد هم به آنها پیوسته است.
رسم کنار گذاشتن روسای جمهور و نخست وزیر آخر، باز هم اجرا شد تا محمود احمدی نژاد هم برای انتخابات ریاست جمهوری احراز صلاحیت نشود و کنار برود. میرحسین موسوی، مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی، به حصر و ردصلاحیت و ممنوع التصویری دچار شدند و حالا احمدی نژاد هم به آنها پیوسته است. او زمانی نهایت آمال اصولگرایان بود. ساده زیستی و عدالت دوستی او تبلیغ می شد، اطاعت از او اطاعت از خدا توصیف می شد (آیت الله مصباح یزدی)، نماد انقلاب اسلامی نامیده می شد (آیت الله جنتی) و اصولگرایان برای ضدیت با اصلاح طلبان در انتخابات سال 88 به شدت از او حمایت می کردند. اما اکنون رد صلاحیت می شود. می گویند ملاک، حال فعلی افراد است و البته بیراه هم نمی گویند. ممکن است کسی زمانی صالح و با بصیرت باشد و زمانی دیگر ناصالح و بی بصیرت شود. اما یک سوال مهم : آیا آن زمان محمود احمدی نژاد بصیرت داشت و اکنون بی بصیرت شده است؟
پاسخ به این پرسش، اگر از زاویه دید اصولگرایان بنگریم، مثبت است. آنها می گویند - و شاید به این معتقدند – که احمدی نژاد در آن دوره بصیرت داشت و اکنون از بصیرت خالی شده که بر خلاف نظر رهبری کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شده است. اما از زاویه دید اصلاح طلبان، پاسخ به این پرسش، منفی است. اصلاح طلبان می گویند احمدی نژاد همان زمان هم بصیرت نداشت و فاقد صلاحیت مدیریت بر امور اجرایی کشور بود. از زمانی که واژه دروغ با او پیوند خورد و عبارت دروغ ممنوع در تبلیغات انتخاباتی سال 88 توسط مخالفان احمدی نژاد کلید خورد، اصلاح طلبان و کاندیداهایشان، صلاحیت او را برای تداوم ریاست جمهوری زیر سوال بردند و علیه دروغ های او شوریدند. کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات 88، احمدی نژاد را متهم کرد که نقش مار می کشد و آمارها را پایین و بالا می کند تا مردم را گول بزند. می گفت، با پدیده ای مواجه هستیم که به دوربین زل می زند و دروغ می گوید. اما آن زمان، احمدی نژاد از نظر اصولگرایان با بصیرت بود و منتقدانش بی بصیرت بودند.
همان چهار سال دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد برای اثبات دروغ ها و بی بصیرتی هایش کافی بود. کم کم اصولگرایان که خطر رقبای اصلاح طلب احمدی نژاد را دفع شده می دیدند، با بصیرتی های بیشتری از طرف احمدی نژاد مواجه شدند و اندک اندک حسابشان را از او جدا کردند. خیلی از اصولگرایان سرشناس مدعی شدند که در انتخابات سال 88 به احمدی نژاد رای نداده اند و معلوم نشد این همه رای احمدی نژاد در انتخابات 88 از کجا آمده بود وقتی نه اصلاح طلبان از او حمایت می کردند و نه اصولگرایان سرشناس مسوولیت مواضع او را بر عهده می گرفتند!
دولتش که تمام شد، پرونده های مالی آن دولت یکی پس از دیگری رو شد. اما سطح برخورد با آن دولت، به رییس دولت نرسید. محمدرضا رحیمی و حمید بقایی هم به زندان کوتاه مدتی رفتند، اما احمدی نژاد هیچیک از اتهامات را قبول نداشت و سودای بازگشت به عرصه اجرایی را در سر می پروراند. اگر به اتهاماتش رسیدگی می شد، شاید زودتر، بی بصیرتی او آشکار می شد. اما کمتر کسی تصور می کرد احمدی نژاد علیرغم نهی صریح رهبری کاندیدای ریاست جمهوری شود. حالا دیگر وقت مماشات نبود و مهر ردصلاحیت بر پیشانی او هم خورد. اما یک سوال همچنان بی پاسخ ماند : تکلیف کسانی که خیلی زودتر – حداقل 8 سال پیش – به بی بصیرتی او پی برده بودند چه می شود؟